salam

شهيد حاج شيخ جواد قاسم پور و جوانان

اموزش

۷ بازديد

ملت ايران ملتي هستند كه اصولا نگاه مي كنند حالا اين ديدني هر چه ميخواهد باشد ، اعدام باشد ، نگاه ميكنند ، سنگسار باشد ، نگاه ميكنند ، دعوا باشد نگاه مي كنند ، روم به ديوار باسن پيرزن 100 ساله تا دختر 5 ساله باشه نگاه مي كنند ، طرف با زنش راه بره ، نگاه مي كنند ، سر جلسه امتحان باشند، نگاه مي كنند ، ماشين گرون سوار شده باشي، نگاه مي كنند ، ماشين قراضه داشته باشي، نگاه مي كنند . در نهايت جا داره به ملت مشاهده گر خوبمون عرض كنم نگاع داره ؟ قورباقه چند تا پا دارع ؟


دختري با ظاهري ساده از خيابان گذشت كه پسري در پياده رو به او گفت:
چطوري سيبيلو؟
دختر خونسرد ، تبسمي كرد و جواب داد:
وقتي تو ابرو بر ميداري و مو رنگ ميكني و گوشواره ميندازي
من سيبيل ميزارم تا جامعه احساس كمبود مرد نداشته باشه !


تو فيلم هنديه شاهرخ خان عاشق شد،
بعد وسط رقصيدن بودن و حركات موزون، يه دفه تير اندازي شد،
دعوا شد ،با يه مشت شاهرخ خان همه رو زد،‌
بعد يه دفه وسط دعوا عاشقه يكي ديگه شد،
بعد اون تصادف كرد مُرد،
اين با خاهرش ازدواج كرد!!
كلن هر چي اتفاق بود تو اين فيلم افتاده،
از اين به بعد هر چي فيلم ببينم واسم تكراريه!!


مهرانه مهين‌ترابي بالاخره شوهر كرد يا نه؟
تو ليست كارهاي ماهيانه تقويمم نوشتم كه اين موضوع رو پيگيري كنم تا انشاء‌الله به سرانجام برسه!!! =))


اگهي استخدام
شرايط عمومي لازم براي چوپان شدن :
چوب دستي ، كتري ، نره خر ، بوقچه ، خورجين ، سه سال سابقه اقامت در رو ستا .


حداقل ميزان تحصيلات : ليسانس
آشنايي كامل با رايانه + مدرك
ICDL
آشنايي با يكي از زبانهاي خارجه ، ترجيحا عربي ( جهت سر دادن اصوات هوي هي و .... )

(داشتن سگ الزاميست )


آقا من تنگه هرمز رو از نزديك ديدم زيادم تنگ نيست بيشتر ادا تنگا رو در مياره


دختره امروز ازم پرسيد:
آقا خيابون فلان كجاست؟
گفتم:بلد نيستم.
گفت:بيشعور و رفت.
اذيت ميشم وقتي ميبينم تحريمها داره مردممون رو ذره ذره آب ميكنه!!


وقتي تو مصاحبه كار بهت ميگن بهتون زنگ ميزنيم تو مايه هاي وقتيِ كه ميري لباس بگيري ميگي: حالا برم يه دور بزنم ميام :)


من انقدر بد شانسم كه زنم بگيرم ، هر هفته شب جمعه ها مهمون از شهرستان مياد ، تا دوشنبه هم مي مونه !


جنس تور بايد خيلي عالي باشه كه مقابل اين توپ پاره نشد
بازي ايتاليا - آلمان با گزارش استاد جواد خياباني


به قلبم گفتم :
شب‌ها خواب به چشمم نمي‌‌آيد ،
قلبم گفت :
از بس كه بعد از ظهر‌ها مي‌خوابي ،
زر نزن بيخودم اداي عاشق ها رو در نيارا !


دقت كردين با كار خوابيدن آدمم كار دارن؟؟!! قبل ۱۲ بخوابيم ميگن مرغي؟ بعد از ۱۲ بخوابيم ميگن جغدي؟ راس ۱۲ بخوابيم ميگن بمير بابا با اين سر وقت خوابيدنت…………..
چه غلطي كنيم بالاخره؟!!!!!


بر اثر تجربه بهم ثابت شده كه از يه سني به بعد ديگه نبايد در پيشگاه والدين گرامي از افعال پرسشي استفاده كرد!
براي مثال:

ميشه من امشب با دوستام برم بيرون؟ (شكل غلط)
من رفتم بيرون! (شكل صحيح)


مامان هي پنجره رو ميبنده٫ من باز ميكنم
هي پنجره رو ميبنده
٫ من باز ميكنم
ميگم مامان جونم
٫ عشقم ... گرمه به خدا !!!
بعد مياد چشم غره ميره ميبنده باز
عصباني ميشم ميگم اه ه ه مــــــــــــامـــــــــــــان نبند ....
ميگه اين چه طرز حرف زدنه؟؟؟؟؟
آدم با مادرش اينجوري حرف ميزنه؟؟؟؟؟
كم زحمت كشيدم؟؟؟ كم دستم تو آب ميره؟؟؟
غذات دير شده؟؟؟ لباسات نشسته مونده؟؟
اصلا تو چته ؟؟چرا اينقدر عصبــــــــــــــــي شدي !!!!
من :
O_O


مرتيكه نشسته وسط امريكا
مي‌گه توت‌فرنگياي اينجا خوب نيستن
قربون ايران خودمون

اگه راس مي‌گي
بيا جاهامون عوض
بعد اونقدر توت‌فرنگي بخور تا جون از ... درآد


سالهاي ساله دارم پيتزا مي خورم ولي هنوز فرق بين پيتزا مخلوط و با مخصوص نفهميدم...!!


قديما مامانمون يه كيلو سبزي ميگرفت پاك ميكرد
دو تا كفشدوزك از توش ميومد بيرون كلي سرگرم ميشديم
اما حالا چي؟ نه سرگرمي ،
نه دوست دختري، :دي
هيچي نداريم!
والا بقران با اين سبزياشون


تو بهشت داري مخ ميزني , گشت ارشاد ميزنه پشتت ميگه اونورخيابونيه كه بهتربودخاك برسرت , بيا اين شماره اونه من برات زدم اينو ول كن!


بچه كه بودم بابام منو برد بهداري واكسن بزنم تا چشمم خورد به آمپول خون گريه ميكردم ,التماس ميكردم چند نفر گرفته بودنم منم زجه ميزدم(بار روانيش خعلي زياد بود) الكل رو كه زد به بازوم گفتم تمومه كارم به عنوان آخرين حرفم گفتم
*يـــــــا حـسيــــــــــــــــــن شهيــــــد* آقا همه پرسنل بهداري از خنده موزاييك ميخوردن :))


يه ضرب المثل لاتين هست كه ميگه : به اون مرد احترام بگذار ! كسي چه ميدونه !؟ شايد اون پدر واقعيت باشه !!!

( بر اساس سريالهاي آمريكاي جنوبي شبكه هاي فارسي !)


يه مرغ دارم روزي دو تا تخم ميذاره
.
.
.
.
.
.
معاوضه با زمين يا مغازه!


تــــــعجــبـــــــي نــــــدارد ...
وقتــــي به هوايِ بارانــي مي گويـند خرابــــــ ــــ ــ ـ .
به صيغه هايِ ساعتـي هم مي گويند ثوابـــــــ ـــــ ــ ـ


در تاريخ ٢٢/٧/٢٠١٢ موجوداتي عجيب غريب بر سطح زمين ظاهر ميشوند. نترسيد اينها دخترا هستن كه بدون آرايش در اولين روز رمضان بيرون مي آيند
" رمضان كريم


يه روز سوار تاكسي بودم داشتم ميرفتم سر كار كنار دستم يه زنه نشسته بود يه بچه 4-5 ساله هم تو بغلش بود ! تمام مسير اين بچه عرعر ميكرد و داد ميزد ميگفت سانديس ميخوام ! راننده تاكسي هم اومد آرومش كنه گفت پسرم گريه نكون الان پياده ميشيد مامانت برات ميخره ! بچه هم نه گذاشت نه برداشت به راننده گفت: تو ديگه گُ...ه نخور !!!!


تو اتوبوس بوديم، يه‌دونه از اين زن چادريا كه فقط دماغشون معلومه به يه دختره گفت: دختر خانوم موهات معلومه ... اين چه وضيعيه؟
دختره هم برگشت گفت: موي من هم مثل زبون شما سر جاش بند نميشه!!!


اين آقايون محترم همچين ميگن دختراي امروزي آشپزي بلد نيستن، خونه داري بلد نيستن كه يكي ندونه انگار خودشون مثل مرداي قديم ميرن از صبح كار ميكنن تا بوق سگ!! بابا شماها رو كه بايد با بيل ساعت 12 از زير پتو بيرون آورد :)


تحقيقات نشان ميدهد كه:
استفاده واژه "پر رو" از طرف دختران؛ به معناي "آخ جون "ميباشد...


سال 82-83 يه دوست دختر داشتم كه فوق العاده شكاك و الكي بد بين بود كه بعدها متاسفانه همسرمم شد،بگذريم اون موقع من دانشجوي بيرجند بودمو اون خانم كرج بود،يه شب كه تو اتوبوس بودم كه بيام كرج ساعت 2 نصفه شب زنگ زد بهم گير كه الا و بلا تو دروغ ميگي تو اتوبوسي و داري مياي معلوم نيست الان خونه ي كدوميكي از رفيقاتي منم كه قاطي كرده بودم ديدم هيچ راهي نداره به اين ديوونه بفهمونم .بغل دستم احسان يكي از دوستام نشسته بود دست به دامنش شدم كه احسان جان عزيزت يه كاري بكن وگر نه فردا برسيم بد بختم احسانم نامردي نكرد يهو داد زد جمــــــــــال محمد و آل محمد صلوات يهو همه مسافرا از خواب پريدن و اولين ايست بازرسي وسط كوير يه جايي به اسم خوربيابانك از اتوبوس انداختنمون پايين


ديديد ميگن:

كوچه تنگــه ... بلــــــه
عروس قشنگــه ... بلـــــه

آخه نميدونم تنگي كوچه چه ربطي به قشنگي عروس داره ! والااا


به سلامتي اون باجه تلفني كه تو بارون ميرفتي زير سقفش يدونه دو زاري مينداختي توش يه ساعت حرف مي‌زدي
آخرشم پولتو پس مي‌داد :
D



اموزنده

۷ بازديد

يه عمر رفتيم سينما آخر نفهميديم دسته هاي صندليش ماله خودمونه يا بغل دستيمون !!!!


دختر عمه ام رو تو خيابون با يه پسره ديدم هول شده ميگه داداشمه !!!!


قيمت نون سنگك با ويندوز 7 ، يكيه، !!!!


رفتم نمايندگي سايپا به مسئولش ميگم فرمون ماشين زياد صدا ميده، چه كار كنم؟ ميگه صداي ضبط رو زياد كن !!!!!


همونقد كه پسرا از دختراي سيبيلو خوششون نمياد ، همين احساس رو دخترا نسبت به پسرايي كه زير ابرو برميدارن دارن . گفتم كه در جريان باشيد ... :|


شرايط "داف" شدن در ايران:
1_لنز ترجيحاً آبي
2_بيني عمل شده(جديداً مي گن عروسكي,همون خوكيه قديم)
3_لب پروتز شده(هر پارت لب به اندازه ي خربزه)
4_آرايش خيلي خيلي غليظ(همون هفت قلم كفايت مي كنه)
5_لباس هاي مورد دار(از اون بي ناموسيا)
6_مهمترين گزينه داشتن اعتماد به سقف وديوار كاذب


يه دوست دختر هم نداريم بعد از اينكه احوال خودشو پرسيديم احوال دوستش رو بپرسيم...=)))))))
حالا دخترا نريزن سرم منو بتركوننا شوخي بودا!!!!گفته باشم


يه روز يه كاميون گلابي داشته توي جاده مي رفته كه يه دفعه مي‌افته توي يه دست‌انداز، يكي از گلابي‌ها مي‌افته وسط جاده، بر مي‌گرده به كاميون نگاه مي‌كنه و ميگه:
گلابي‌ها، گلابي‌ها!
گلابي‌ها ميگن: گلابي، گلابي!
كاميون دورتر مي شه،
صداشون ضعيف‌تر مي شه.
گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها!
گلابي‌ها مي گن: گلابي، گلابي!
باز كاميون دورتر ميشه، گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها!
اما صداي گلابي ديگه به گلابي‌ها نمي‌رسه! گلابي‌ها موبايل راننده رو مي گيرن و زنگ ميزنن به موبايل گلابي،اما چه فايده كه گلابي ايرانسل داشته و توي جاده آنتن نمي‌داده!
گلابي يه نفر رو پيدا مي‌كنه كه موبايل دولتي داشته، زنگ مي‌زنه به راننده و مي گه: گوشي رو بده به گلابي‌ها، وقتي كه گلابي‌ها گوشي رو مي گيرن، گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي ها!
گلابي ها مي گن: گلابي، گلابي
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شور و اشتياقت تو حلقم ،
واقعا دوست داري باز هم ادامه داشته باشه؟!؟!؟!؟!؟

شما متولد كدوم ماهين؟
مهر===>خوشگل.جذاب.خوشتيپ. جيگر...وعسل :)
.
.
.
.

فروردين===>كصافظ
ارديبهشت===>كصافط
خرداد===>كصافط
تير===>كصافط
مرداد===>كصافط
شهريور===>كصافط
آبان ===>كصافط
آذر ===>كصافط
بهمن ===>كصافط
دي ===>كصافط
اسفند===>كصافط
فال شناسي من


نقش سرنشين كنار راننده در ايران

ا_كشيدن بقيه كمربند ايمني راننده و نگهداشتن آن هنگام مشاهده افسر راهنمايي و رانندگي
۲- دادن شماره تلفن راننده به سرنشينان خودروي بغلي
۳- تعويض دنده هنگامي كه راننده در حال مكالمه با تلفن است
۴- تيكه انداختن به عابرين پياده
۵- جيغ زدن هنگام عبور از داخل تونلها
۶- فحش دادن به ديگر رانندگان بخاطر رانندگي بد آنها
۷- تشويق راننده براي لايي كشي
۸- فحش و نفرين به راننده موقع عبور از روي دست اندازها
۹- خوابيدن با صداي خروپف زياد در جاده ها
۱۰- ايجاد قوت قلب براي راننده هنگام دعوا
۱۱- و در نهايت انجام مجلس كفن و دفن راننده :)))


ثروتمندا '' مرحوم'' ميشن، اما فقيرا '' ميميرن


جوووووووووون كودك درونم دختره


من هر وقت حوصلم سر ميره يه اس ام اس به يه شماره اتفاقي ميدم با اين مضمون:
جنازه رو قايم كردم، حالا چيكار كنم؟


امام علي وسط نماز تير از پاش درآوردن ،نفهميد. بعد مامانم وسط نمازش بلند ميگه الله اكبر يعني ماني اون در يخچالُ انقدر باز و بستش نكن هيچي توش نيست پدرسگ:)))


ماشين عروس معمولا مالِ داماده !!!!!!!!!
اي آدم هاي پول پرست


ايران خودرو بمناسبت ميلاد امام زمان ثبت نام ميكنه
پژو207 يك ميليون تومان پيش،ماهى 70 هزارتومان.
ويتارا يك و نيم پيش ماهي 80 هزارتومان
تحويل: همزمان با ظهور آقا امام زمان (عج)


رو اعصاب تر از اونايي كه وقتي از تاكسي پياده ميشن
تازه جيباشونو ميگردن كه كرايه رو بدن؛
اونايين كه بعد دو دقيقه گشتن اسكناس ۵ تومني ميدن!!


اون تيكه ي آخر پيتزا كه سير شدي و مي مونه و خورده نميشه
همون لعنتيه كه روحش وقت گشنگي مياد سراغت !


طريقه جم آوري زيرسيگاري چپ شده درمنزل مجردي
۱-قطعات درشت را با دست برداريد ۲-درجهت خلاف خواب قالي بكشيد تاخاكسترها پخشوپلا شوند ۳-قالي تميزاست


فكر كنم ما تو نسخه رايگان دنيا زندگي ميكنيم
اون قسمتهاش كه به بقيه حال ميده براي ما كار نميكنه !


خسرو شكيبايي: پسر تو چند سالته؟
مهرداد صديقيان: پارسال ۱۶ سالم بود بچه بودم، ۲ روز بعد بابام مرد، بازم ۱۶ سالم بود اما ديگه بچه نبودم


پسرها
آرش:محمد فيلمش خيلي جالب بود،فيلمنامه خيلي قوي داشت
محمد:آره بازي بازيگرام خوب بود در كل كارگردانيش عالي بود
دخترها
شيوا:مهسا ديدي لباس بازيگر
.جقدر خوشگل بود
مهسا:آره ولي آرايشش يه چيزه ديگه بود
مونا:شيوا ولي بينيشو عمل كرده بودا من خيلي دقت كردم كاملا مشخص بود
مهسا:ولي پيش هر كي عمل كرده بود خوشگل شده بود
شيوا:ولي من از لباسو كفشش خيلي خوشم اومد اگه پيدا كنم حتما ميگيرم
مونا:من فكر كنم لوازم آرايشش ژاپني بود خيلي خوشگل شده بود

و ادامش ديگه گفتن نداره چون خيلي خصوصي تر ميشه


موقع امتحان سوالاتي رو كه بلديم با خط نستعليق مي نويسيم، ولي اونايي رو كه بلد نيستيم با بدترين خط مي نويسيم !


قديما خيلي باحال بود ... ولي ما نبوديم ...
بعدنا هم خيلي باحاله ... ولي ما نيستيم...


خدايـا :
دمت گرم كه بعد از گروني دلار و تحريم ، هنوز با ۵٠ تومان صدقه ٧۰ نوع بلا رو دفع ميكني
خوشحالم كه تحريم بر تو اثـر نذاشته !
موفق باشي عزيـزم .


ديشب صداي تيشه از بيستون نيامد
شايد به سمت تايلند، فرهاد رفته باشد


داماد را از هر طرف كه بخواني ، دهنش سرويسه



جوك

۷ بازديد

جوك هاي خيلي باحال

يعني‌ اگه رو نوشابه نمي نوشتن “خنك بنوشيد” ،
من ميجوشوندم بعد ميخوردم !!!


يه گوسفند رو سوار يه پورشه كن، خود به خود خوش تيپ،خوش استايل، مرد زندگي، شاهزاده روياها
و فرد ايده آل 95% دخترها ميشه!والا !


يه خانوم همسايه داريم كه هر وقت ميخواد پارك دوبل كنه ،من با نيم كيلو تخمه ميشينم تو تراس نيگاش ميكنم
اصن يه وضيه هااااااااا


يكي دكتر ميشه..
يكي مهندس ميشه..
.
.
.
.
منم درس عبرت شدم برا بقيه!!!


بهترين لحظه زمانيست كه فكر ميكني فراموشت كردم
اما ناگهان اس ام اسي ميرسه كه فكر ميكني منم
اما ميبيني ايرانسل بوده !


كانون فرهنگي آموزش قلمچي اعلام كرد كه اصغر فرهادي از سال اول دبيرستان در آزمون هاي اين موسسه شركت ميكرده !!!


يارو زنگ ميزنه رستوران ميگه غذا چي داريد ؟
خانمه ميگه : پيتزا ، جوجه كباب ، كوبيده ، مرغ ، استيك
يارو ميگه خوش بحالتون ما تو يخچال كوفت هم نداريم !


پدر بزرگ رو به نوه:
بدو برو قايم شو ،امروز مدرسه رو پيچوندي معلمت اومده دنبالت
نوه: نـــــــه، شما بايد قايم شي،

من بش گفتم نميام چون شما فوت كردين!!!


شيطان هركاري كرد آدم سيب نخورد!
رو كرد به حوا گفت : بخور واسه پوستت خوبه !


يكي از سوالاتي كه ذهن منو درگير كرده اينه كه اين آتشنشان هاي محترم ، چرا همون طبقه ي اول نمي شينن كه وقتي ميخوان برن ماموريت مجبور نشن از اون ميله ها سر بخورن بيان پايين؟!


زن به محض ورود شوهرش به طرف او رفت و گفت: عزيزم نميدوني واسه جشن تولدت چي خريدم!!!
مرد تشكر كرد و گفت: حالا بگو ببينم چي خريدي؟
زن گفت : صبر كن برم بپوشم و بيام!!!!!


ميدوني پنج شنبه شبها بعد از 12 شب چي ميشه؟
.
.
.
.
.
.

فكر بد نكن جــــــــــــمعه ميشه!!!!


اندر باب تيز بودن بعضيا:
بعضيا فكر مي كنن خيلي تيزن ...! سوزنم تو همين فازا بود نخ رفت تو ك*..نش


آقا خروسه ضمن اظهار خوشنودي از افزايش قيمت مرغ ادامه داد،
خيلي خوشحاليم كه به بالاخره نواميس عريان ما از پشت ويترن ها جمع آوري شد !


لذتي كه در سر كشيدن پارچ هست در گرفتن ماچ نيست


سخن قصار از غضنفر
.
.
.
مشكل خيلي‌ از خانم‌ها چربيهاي اضافه بدنشون نيست؛ مشكلشون اينه كه چربيها اون جايي كه بايد باشن نيستن! .....


سوال امتحاني غضنفر:
ضامن آهو كيست؟
جواب غضنفر: قسمتي ازبدن آهو است كه اگر آنرا بكشيم آهو منفجر ميشود!


امروز از برنامه Google earth پشت بوم خونمون رو پيدا كردمو نشون مامانم دادم!
حالا يه نقطه سياه پيدا كرده با كلي ذوق و شوق ميگه:
اين منم دارم لباس پهن ميكنم !
بعدم كه بابام اومد،مامانم با ذوق موضوع رو بهش گفت !
بابام اومده ميزنه پسِ گردنم ميگه:
بي غيرت! چرا عكس مامانتو ميذاري تو اينترنت ؟!
من :|


اينم از مملكت ما

تو تلويزيون ۲ ساعت در مورد سرويس جاسوسي گوگل صحبت مي‌كنند! آخر برنامه كه ميخواد پست الكترونيك بده آدرس جيميل ميده !!!!!


مجري 20:30 راس هشت و نيم اومده ميگه: با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد بقيه اخبار رو بعد از اذان مغرب به سمع و نظر شما ميرسونيم !!!!!!


تو مملكتي كه كنجد روي نون بربري يه نوع آپشن حساب مي‌شه ديگه ...!؟!؟!؟!؟!؟


مجري از طرف مي‌پرسه نظرتون راجع كتاب تو اتوبوس چيه؟ ميگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد ميزنم !!!!!


طرف عروسيشو مختلط مي‌گيره و توش مشروب سرو مي‌كنه ولي تاكيد عجيبي داره كه حتما عروسيش بايد شب تولد يكي از ائمه باشه !!!!


توي تهران، كل جدول مندليف رو با يه نفس ميكشي تو بدن !!!!!


رفتم داروخونه ميگم پماد ضد خارش ميخوام, يارو زير لب ميگه نيگا جووناي اين مملكت حال ندارن خودشونو بخارونن !!!!!


امشب به خانمم ميگم از پاي سيستم پاشو ميخام ايميلامو چك كنم . ميگه صداتو بيار پايين ديگه از روح الله داداشي كه گنده تر نيستي !!!!


خواستگار اومده بابام ميگه نميدونم هر چي خودت ميگي؟ منم گفتم نه ! ميگه تو غلط كردي مگه بحرف توئه !!!!! 



شغل

۷ بازديد

شاغل

دوستان عزيز بهم مشاوره بديد :
به نظرتون بعد از اين كه فوق ليسانسم رو گرفتم فلافلي بزنم يا آب هويجي ؟

.
.
بدتر از اونايي كه وقتي شوخي ميكني جدي ميگيرن ، اونايي هستن كه وقتي جدي ميگي شوخي ميگيرن

.
.
دانشمندا كشف كردن كه خورشيد روزها بي جهت روشنه

در اصل بايد شبها كه تاريكه روشن باشه !

.
.
خانوماي عزيز :
وقتي يه كاري رو به آقايون ميدين كه انجام بدن ، حتما انجامش ميدن

نيازي نيست هر ۶ ماه يك بار يادآوري كنين !
.
.
غم انگيزترين ماجرا همين قصه جدايى آدميزاد از رختخوابه ، به خصوص اگه مجبور باشى در يك صبح سرد و بى روح پاييزى خونه رو ترك كنى !
.
.
چهار فرضيه ي زندگي من :
فرضيه ي اول : هيچ چيز اهميت نداره
فرضيه ي دوم : حتي فرضيه ي اول
فرضيه ي سوم : هر فرضيه ي يه استثنا داره
فرضيه ي چهارم : به جز فرضيه ي اول !
.
.

عرق سياه پوست

ملا غلام سياهي داشت به نام حماد ، روزي لباسي نو پوشيده بود و مي خواست به يكي از دوستانش نامه بنويسد.چند قطره مركب به لباسش چكيد. چون به خانه رفت زنش شروع به داد و فرياد كرد كه تو عرضه ي لباس نو پوشيدن نداري ! ملا گفت : اي زن خوب بود قبلا سبب را مي فهميدي و بعد با من دعوا مي نمودي. پرسيد: سبب سياه شدن لباست چه بوده ؟ گفت : امروز به ملاحظه ي عيد ، حماد خواست دست مرا ببوسد صورتش عق كرده بود قطرات عرق او به لباسم چكيده سياه شد.

قرض ملا

الاغ ملا خيلي ضعيف شده بود. گفتند: چرا به حيوان جو نمي دهي ؟ گفت: هر شب مرتب دو من جو جيره دارد گفتند پس چرا اينقدر ضعيف شده گفت جيره يك ماهش را از من طلب دارد.

تگرگ

در فصل بهار ملا در بيابان در حال شخم زدن بود.تگرگ درشتي باريدن گرفته سر ملا را كه كچل و برهنه بود شكست. ملا به تعجيل رفته كلنگش را برداشته رو به آسمان نكاه داشته. گفت: اگر مردي سر اين كلگ را بشكن والا شكستن سر من كه كاري ندارد!

هوش پسر

روز پسر ملا براي شخصي بادمجان را چنين توصيف مي كرد كه بچه گاو چشم باز نكرده است. ملا كه در مجلس حاضربود گفت خيال نكنيد كه پسر من اين موضوع را از من ياد گرفته باشد بلكه فقط به هوش و فراست خودش اين تحقيق را نموده است

 




 

ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐسي ﻣﯿﺸﻦ ﻭﻟﯽ

ﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺑﺪﻥ! ﻗﺮﺍﺭﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ

ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﻦ ﻭ فرار كنن !

ﺑﻌﺪﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﺷﻮﻥ

ﺩﺭﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯﻣﯿﮑﻦ ﻭ با سرعت

ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ..

ﻣﯿﺮﻥ ﺗﺎ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻫﯿﭽﮑﯽ

ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ تند تند زدن ﻧﻔﺴﺸﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ

ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ زد رو شونه ﺑﻐﻠﯿﺶ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﻓﮑﺮﺷﻮ بكن ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ داره !

بهش گفت بابا راننده منم، فقط بگين چي شده 

تخم مرغ

۷ بازديد

خانمها چطور نيمرو درست ميكنن؟


۱-ماهيتابه را ميزارن رو گاز
۲- توي ماهيتابه روغن ميريزن
۳- اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميكنن
۴- تخم مرغها رو ميشكنن و همراه نمك توي ماهيتابه ميريزن
۵- چند دقيقه بعد نيمروي آماده رو نوش جان ميكنن

آقايون چطور نيمرو درست ميكنن؟

۱- توي كابينتهاي بالايي آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن
۲- توي كابينتهاي پاييني دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
۳- ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن
۴- توي ماهيتابه روغن ميريزن
۵- توي يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن
۶- يه دونه تخم مرغ پيدا ميكنن
۷- چند تا فحش ميدن
۸- دنبال كبريت ميگردن
۹- با فندك اجاق گاز رو روشن ميكنن و بوي سركه همراه دود آشپزخونه رو بر
ميداره

۱۰- ماهيتابه رو ميشورن (بگو چرا روغنش بوي ترشي ميداد )!
۱۱- ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن و توش روغن واقعي ميريزن
۱۲- تخم مرغي كه از روي كابينت سر خورده و كف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاك ميكنن
۱۳- چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن
۱۴- ميرن سراغ بقالي سر كوچه و ۲۰ تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن
۱۵- تلويزيون رو روشن ميكنن و صداش رو بلند ميكنن
۱۶- روغن سوخته رو ميريزن توي سطل و دوباره روغن توي ماهيتابه ميريزن
۱۷- تخم مرغها رو ميشكنن و توي ماهيتابه ميريزن
۱۸- دنبال نمكدون ميگردن

۱۹- نمكدون خالي رو پيدا ميكنن و چند تا فحش ميدن
۲۰- دنبال كيسهء نمك ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
۲۱- نمكدون رو پر از نمك ميكنن
۲۲- صداي گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوي تلويزيون
۲۳- نمكدون رو روي ميز ميذارن و محو تماشاي فوتبال ميشن
۲۴- بوي سوختگي رو استشمام ميكنن و ميدون توي آشپزخونه
۲۵- چند تا فحش ميدن و تخم مرغهاي سوخته رو توي سطل ميريزن
۲۶- توي ماهيتابه روغن و تخم مرغ ميريزن
۲۷- با چنگال فلزي تخم مرغها رو هم ميزنن

۲۸- صداي گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال ميشنون و ميدون جلوي تلويزيون
۲۹- سريع برميگردن توي آشپزخونه
۳۰- تخم مرغهايي كه با ذرات تفلون كنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توي سطل ميريزن
۳۱- ماهيتابه رو ميندازن توي سينك
۳۲- دنبال ظرفهاي مسي ميگردن

۳۳- قابلمهء مسي رو روي اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن
۳۴- چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن

۳۵- ياد نمك ميفتن و ميرن نمكدون رو از كنار تلويزيون برميدارن
۳۶- چند ثانيه فوتبال تماشا ميكنن

۳۷- ياد غذا ميفتن و ميدون توي آشپزخونه
۳۸- روي باقيماندهء تخم مرغي كه كف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن
۳۹- چند تا فحش ميدن و بلند ميشن
۴۰- نمكدون شكسته رو توي سطل ميندازن
۴۱- قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميكنن

۴۲- چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون كه سوخته رو زير آب ميگيرن
۴۳- با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن
۴۴- پارچه رو كه توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميكنن
۴۵- نيمروي آماده رو جلوي تلويزيون ميخورن ودوباره چند تا فحش ميدن



خندونه

۷ بازديد

جوك

وقتي برق ميره كجاميره? 

٫ چراتخم مرغ فحش نيست ولي تخم ســگ فحشه?

٫ استامينوفن از كجا ميدونه ما كجامون درد ميكنه? 

٫ وقتي ميگن بگير بخواب, ما چي رو بايد بگيريم?

٫ وقتي ميگن به افتخارش دست بزنيد, دقيقا به كجاش بايد دست بزنيم?

٫ چرا از جمعه تا شنبه اينقدر كم طول ميكشه ولي از شنبه تا جمعه اينقدر طول ميكشه? 

٫ اين كه ميگن بين خودمون باشه دقيقاكجامون بايد باشه?

٫ پس كي اين حقوق بشر رو ميريزن به حسابمون?

٫ دفتر رياست جمهوري چند برگه?

٫ آيا ميشه رو ميز نهارخوري شام هم خورد?

٫ پشم شيشه دقيقا كجاي شيشه در مياد?

٫ چرا جعبه پيتزا مربعه, خودش گرده, موقع خوردن مثلثه!?

٫ آيا براي گرفتن شناسنامه المثني, اصل شناسنامه هم لازمه؟




حرف او

۳۷۷ بازديد

 


شهيد حاج شيخ جواد قاسم پور/ محبوب جوانان

آقاي دكتر رحمت اله عبداله زاده/ عضو هيأت علمي دانشگاه
سرپرست دانشگاه پيام نور شهرستان آران و بيدگل
____________________________________

توفيق داشتم مدتي در گردان هاي پياده، توپخانه حضور داشته باشم.
 مدتي هم ديده بان گردان ادوات در لشكر امام حسين(ع) بودم.

كمتر كسي هست كه پايش به جبهه رسيده باشد و حاج شيخ جواد را نشناسد.

ايشان با برادرم(نعمت اله) در گيلان غرب بودند.

وقتي به مرخصي آمدند، آقاي قاسم پور مي آمد پشت پنجره ي خانه ي ما و با يك حالت شوخي و به زبان محلي برادرم را صدا مي زد و با هم مي رفتند بيرون كه گپ و گفتي داشته باشند و گعده اي.

من از اين طريق با حاج شيخ جواد آشنا شدم.

__________________________________________

قطعا دوستاني كه در مصاحبه ها شركت كرده اند، صحبت هايشان يك نقطه ي مشترك داشته است و آن اين كه:

حاج شيخ جواد در بين جوانان نقش محوري داشت. وقتي به مرخصي مي آمد واقعا يك موج ايجاد مي كرد.

يك ارتبازط، يك تماس، يك حضور در جمعي كه حاج شيخ جواد حضور داشت، باعث مي شد بچه ها دو دل شوند، اينجا بود كه به شهيد قاسم پور مراجعه مي كردند و نظر او را مي پرسيدند.  جه بسا بچه ها با شنيدن صحبت هاي حاج شيخ جواد، در آخرين لحظه ها تصميم مي گرفتند براي اعزام ثبت نام كنند.

ما كه در ان زمان دانشجو بوديم، دوست داشتيم هم درس بخوانيم و هم توفيق شركت از عمليات را از دست ندهيم.

اين نكته بايد براي نسل جدديد گفته شود كه بچه هاي دانشجو اگر نمي توانستند در عمليات شركت كنند، احساس مي كردند توفيقي از آنان سلب شده است.

بچه ها با حاج شيخ جواد ارتباط داشتند و هر وقت ايشان مي گفت برويم، ديگر مكث نمي كردند و مي دانستند خبري هست و عملياتي در پيش است.

شهيد قاسم پور يك چنين نفوذي در بين جوانان داشت و به اصطلاح حرف او "فصل الخطاب" بود...